طبع من باز در تلاطم شد

بین شاه و گدا تفاهم شد

 وزن و مضمون و شعر از ارباب

کار بنده فقط تکلم شد

 السلام علیک یا سلطان...

دل سوی قبله گاه هفتم شد

 از برای بشر، بهشت خدا

با حریم شما تجسم شد

 بود آدم کبوتر حرمت

زین سبب میل او به گندم شد

 طفل بودم دلم به دستت بود

دل به دست شما تنعم شد

 یک نشانی دهم که بشناسی؟

من همانم که در حرم گم شد ...

 هر زمان صحبت جدایی شد

ضامن من ملیکه قم شد

 باز نامی ز خواهرت آمد

اخمهایت گل تبسم شد

 جان فدای تبسمت آقا!

دل اسیر سجیتکم شد

 من شنیدم که بازدید آیی

آمدم، شاه بار چندم شد ؟!