شعر از دوست عزیزم محمدسرایی...

   

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

هواهوای زمستان و برف سنگین بود

زمین به رافت خورشید سخت مسکین بود

 

شبیه قله شده بود بین آن همه برف

سفیدی نوک آن گنبدی که زرین بود

 

سفید آمده برف و حرم سفید شده

سیاه آمده دل، آن دلی که خونین بود

 

نگاه میکند آقا به من و من اما

سرم شبیه دمای هوا چه پایین بود

 

غلط غلوط که اذن دخول را خواندم

نشست روی دلم پاسخی که تسکین بود

 

سلام خسته نباشید ،صحن کهنه کجاست؟

سوال اولم ازخادمانتان این بود

 

صدای همهمه بود و گرفتن صلوات

به پادری تو بوسه زدن چه شیرین بود

 

و ایستادم و از چشمهای من خواندی

که باز حاجتم آن آرزوی دیرین بود...

 

مرا بخوان که شب جمعه کربلا باشم

که ناله بشنوم ازمادری که غمگین بود

 

دراین میانه پریدم زخواب و دیدم که 

تمام خانه پر از عطر یاس و نسرین بود

 

پس از نماز سراغ کتابها رفتم

و این غزل همه تعبیر ابن سیرین بود...

یا سلطان...

طبع من باز در تلاطم شد

بین شاه و گدا تفاهم شد

 وزن و مضمون و شعر از ارباب

کار بنده فقط تکلم شد

 السلام علیک یا سلطان...

دل سوی قبله گاه هفتم شد

 از برای بشر، بهشت خدا

با حریم شما تجسم شد

 بود آدم کبوتر حرمت

زین سبب میل او به گندم شد

 طفل بودم دلم به دستت بود

دل به دست شما تنعم شد

 یک نشانی دهم که بشناسی؟

من همانم که در حرم گم شد ...

 هر زمان صحبت جدایی شد

ضامن من ملیکه قم شد

 باز نامی ز خواهرت آمد

اخمهایت گل تبسم شد

 جان فدای تبسمت آقا!

دل اسیر سجیتکم شد

 من شنیدم که بازدید آیی

آمدم، شاه بار چندم شد ؟!

 

وداع دو قلوها با پدر شهید...

دو قلوهایش که به دنیا آمدند برای نام گذاری شان هر کسی چیزی می‌گفت.

 اما حاجی گفت: هر چی قرآن بگه. قرآن را که باز کرد، آیه آمد «بشیراً و نذیراً»

اسم پسرهایش را گذاشت بشیر و نذیر...

 

شهید محمد مهدی کازرونی در سال 1339 در روستای سعدی از توابع کازرون به دنیا آمد.

او در سال 1362 در حالی که فرماندهی طرح و عملیات لشکر 41 ثارالله را بر عهده داشت و در عملیات
 
والفجر 4 به شهادت رسید...
 
 

جمعه ها...

 

السلام علیک یا اباصالح المهدی

مــن صــــدهــزار جــمعه طلـب دارم از خــــدا

ایـن جـمعه هـا بـدون تـو آقـا حسـاب نیـست

گناه نکنید...

آیت الله بهجت (ره):

 

از ما، عمل چندانی نخواسته اند!

 

مهم تر از عمل کردن، "عمل نکردن" است!

 

تقوا یعنی "عمل گناه را مرتکب نشدن!

 

همه میپرسند چه کار کنیم؟

 

من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟

 

و پاسخ اینست:

 

گـــــنــــــــاه نـــکـــنــیــد

 

شاه کلید اصلی رابطه با خدا " گــنــاه نــکــردن " است...