پهن شد سفره ی احسان، همه را بخشيدی

باز با لطف فروان همه را بخشيدی  

 ابر وقتي كه ببارد همه جا مي بارد

رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدی

 گفته بودند به ما سخت نميگيری تو...

همه ديديم چه آسان همه را بخشيدی

 يك نفر توبه كند با همه خو ميگيری

يك نفر گشت پشيمان همه را بخشيدی

 اين گنهكاري امروز مرا نيز ببخش

تو كه ايام قديم ، آنهمه را بخشيدی

 حيف از ماه تو كه خرج گناهان بشود

تو همان نيمه ی شعبان همه را بخشيدی

 داشت كارم گره ميخورد ولي تا گفتم

" جان آقاي خراسان " همه را بخشيدی

 بي سبب نيست شب جمعه شب رحمت شد

مادري گفت "حسين جان "همه را بخشيدی